جستجو برای:
  • صفحه اصلی
  • زبان انگلیسی
    • دوره جامع MSRT+ حل نمونه سوالات
    • دوره طلایی زبان انگلیسی بزرگسالان
  • تقویت رزومه
    • مقاله نویسی با هوش مصنوعی
  • اپلای تحصیلی
  • درباره ما
 
englishunipro.com
  • صفحه اصلی
  • زبان انگلیسی
    • دوره جامع MSRT+ حل نمونه سوالات
    • دوره طلایی زبان انگلیسی بزرگسالان
  • تقویت رزومه
    • مقاله نویسی با هوش مصنوعی
  • اپلای تحصیلی
  • درباره ما
0
ورود / عضویت

بلاگ

englishunipro.comبلاگآموزش زبان انگلیسیEnglish Short Storiesسطح متوسطThe Last Train of the Night

The Last Train of the Night

مهر 22, 1404
ارسال شده توسط h261442_ali
آموزش زبان انگلیسی ، English Short Stories ، سطح متوسط
60 بازدید

برای شنیدن صدا روی نوار پخش زیر کلیک کنید

 The station was almost empty when Emma ran down the cold platform, her breath visible in the winter air. The loudspeaker echoed, “The last train of the night will depart in two minutes.” She clutched her small suitcase and checked the clock—11:58 p.m. If she missed this train, she would be stuck in the city until morning, and that was the one thing she couldn’t let happen.

As the doors began to close, Emma jumped in just in time. She sat down, heart pounding, and looked around. The carriage was nearly empty—only an old man reading a newspaper, a young couple whispering, and a man in a dark coat sitting at the far end, staring out the window.

For a while, everything felt normal. But when the train entered a long tunnel, the lights flickered. When they came back on, the man in the dark coat was suddenly sitting across from her. Emma froze.

He smiled faintly. “You almost missed it,” he said in a calm, low voice.
“Missed what?” she asked, confused.
“The last train,” he replied. “It doesn’t run every night.”

Something in his tone sent a chill through her. She glanced at the window and realized the city lights were gone. Only darkness surrounded them. The air grew colder.

Then, the old man’s newspaper slipped from his hands—and Emma saw the date: October 14, 1975.

Her suitcase fell to the floor. “Where… where are we going?” she whispered.

The man stood, tipping his hat. “Back to where you left your story unfinished.”

The train slowed, and when the doors opened, Emma stepped out into a small, forgotten town under a starless sky—a place she knew from her childhood but hadn’t seen in years.

And the train behind her disappeared into the dark, carrying only echoes of the past.

ترجمه فارسی

ایستگاه تقریباً خالی بود وقتی اِما روی سکوی سرد می‌دوید، نفسش در هوای زمستانی دیده می‌شد. بلندگو تکرار کرد: «آخرین قطار شب تا دو دقیقه دیگر حرکت خواهد کرد.» او چمدان کوچکش را محکم گرفت و ساعت را چک کرد—۱۱:۵۸ شب. اگر این قطار را از دست می‌داد، تا صبح در شهر گیر می‌کرد، و این تنها چیزی بود که نمی‌توانست اجازه دهد اتفاق بیفتد.

همین‌طور که درها شروع به بسته شدن کردند، اِما درست در آخرین لحظه به داخل پرید. نشست، قلبش به شدت می‌تپید، و به اطراف نگاه کرد. واگن تقریباً خالی بود—فقط پیرمردی در حال خواندن روزنامه، یک زوج جوان در حال پچ‌پچ کردن، و مردی با کتی تیره در انتهای واگن نشسته بود و به بیرون پنجره خیره شده بود.

برای مدتی، همه چیز عادی به نظر می‌رسید. اما وقتی قطار وارد تونل طولانی شد، چراغ‌ها سوسو زدند. وقتی دوباره روشن شدند، مردی که کت تیره داشت ناگهان روبروی او نشسته بود. اِما خشکش زد.

مرد لبخند محوی زد. او با صدایی آرام و آهسته گفت: «نزدیک بود از دستش بدهی.»

اِما که گیج شده بود پرسید: «چی رو از دست بدم؟»

او پاسخ داد: «آخرین قطار رو. این قطار هر شب حرکت نمی‌کنه.»

چیزی در لحن صدایش لرزه‌ای به اندام او انداخت. به پنجره نگاهی انداخت و متوجه شد که چراغ‌های شهر ناپدید شده‌اند. فقط تاریکی آنها را احاطه کرده بود. هوا سردتر شد.

سپس، روزنامه از دست پیرمرد لیز خورد—و اِما تاریخ را دید: ۱۴ اکتبر ۱۹۷۵.

چمدانش روی زمین افتاد. زمزمه کرد: «ما… ما کجا داریم می‌ریم؟»

مرد ایستاد و کلاهش را کمی بالا داد. «به جایی که داستانت رو نیمه‌کاره رها کردی.»

قطار سرعتش را کم کرد، و وقتی درها باز شدند، اِما به شهری کوچک و فراموش‌شده زیر آسمانی بی‌ستاره قدم گذاشت—جایی که از کودکی می‌شناخت اما سال‌ها بود که آن را ندیده بود.

و قطار پشت سرش در تاریکی ناپدید شد، در حالی که تنها پژواک‌هایی از گذشته را حمل می‌کرد. 

واژگان (Vocabulary 📚)

Vocabulary Table
Wordsمعنی
platformسکو (ایستگاه قطار)
departحرکت کردن / عزیمت کردن
stuckگیر افتاده
carriageواگن (قطار)
tunnelتونل
flickeredسوسو زد / چشمک زد
chillلرز / سرما
unfinishedناتمام
forgottenفراموش شده
echoesپژواک‌ها

📝Task 1: True or False

Are the sentences true or false?

Task 1

1 / 5

.When Emma left the train, she arrived in a place from her childhood

2 / 5

.The newspaper showed a date from many years ago

3 / 5

.The man in the dark coat sat next to Emma from the beginning of the trip

4 / 5

.The train was almost empty when she got on

5 / 5

.Emma arrived at the station early and waited for the last train

امتیاز شما

میانگین امتیازها 0%

0%

📝 Task 2: Fill in the blanks

Complete the sentences with the correct words.

Task 2

1 / 5

.Emma ran down the ________ to catch the last train

2 / 5

.The train doors were ________ when she jumped in

3 / 5

.The man in the dark coat told her, “You almost ________ it

4 / 5

. ________The newspaper showed the date

5 / 5

._______When the doors opened, Emma stepped out into a small, forgotten

امتیاز شما

میانگین امتیازها 0%

0%

💬 Discussion Question

What do you think the man meant when he said, “Back to where you left your story unfinished”?

 

 

در تلگرام
کانال ما را دنبال کنید!
در اینستاگرام
ما را دنبال کنید!

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

داستان کوتاه انگلیسی سطح مبتدی
A Surprise Letter
داستان کوتاه انگلیسی سطح پیشرفته
The Unexpected Guest at Midnight
داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط
A Confusing Message
داستان کوتاه انگلیسی سطح پیشرفته
A Choice Between Two Paths
داستان کوتاه انگلیسی سطح مبتدی
The Friendly Neighbor
داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط
The Unplanned Road Trip

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

جستجو برای:
دسته‌ها
  • English Short Stories
  • آموزش زبان انگلیسی
  • رزومه تحصیلی
  • سطح پیشرفته
  • سطح مبتدی
  • سطح متوسط
نوشته‌های تازه
  • A Surprise Letter آذر 7, 1404
  • The Unexpected Guest at Midnight آذر 2, 1404
  • A Confusing Message آذر 1, 1404
  • A Choice Between Two Paths آبان 30, 1404
  • The Friendly Neighbor آبان 28, 1404

درباره ما

آماده‌ای برای یه آینده‌ی بهتر؟
انگیش یونی پرو کنارتونه تا مهارت‌های انگلیسی، مقاله‌نویسی و رزومه‌نویسی‌تون رو تقویت کنین، بهترین نسخه‌ی خودتون بشین و برای اپلای تحصیلی بدون استرس اقدام کنین.

مقالات آموزشی
  • English Short Stories (43)
  • آموزش زبان انگلیسی (43)
  • رزومه تحصیلی (2)
  • سطح پیشرفته (14)
  • سطح مبتدی (16)
  • سطح متوسط (13)
enamad
نماد اعتماد الکترونیکی
تمامی حقوق برای انگلیش یونی پرو محفوظ است.
ورود به سیستم ×

4 × 4 =

ورود با کد یکبارمصرف
ارسال مجدد کد یکبار مصرف(00:30)
آیا حساب کاربری ندارید؟
ثبت نام

1 × سه =

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:30)
برگشت به صفحه ورود به سایت

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت