جستجو برای:
  • صفحه اصلی
  • زبان انگلیسی
    • دوره جامع MSRT+ حل نمونه سوالات
    • دوره طلایی زبان انگلیسی بزرگسالان
  • تقویت رزومه
    • مقاله نویسی با هوش مصنوعی
  • اپلای تحصیلی
  • درباره ما
 
englishunipro.com
  • صفحه اصلی
  • زبان انگلیسی
    • دوره جامع MSRT+ حل نمونه سوالات
    • دوره طلایی زبان انگلیسی بزرگسالان
  • تقویت رزومه
    • مقاله نویسی با هوش مصنوعی
  • اپلای تحصیلی
  • درباره ما
0
ورود / عضویت

بلاگ

englishunipro.comبلاگآموزش زبان انگلیسیEnglish Short Storiesسطح مبتدیThe Friendly Neighbor

The Friendly Neighbor

آبان 28, 1404
ارسال شده توسط h261442_ali
آموزش زبان انگلیسی ، English Short Stories ، سطح مبتدی
38 بازدید

برای شنیدن صدا روی نوار پخش زیر کلیک کنید

Mr. Green lived next door to a little girl named Maya. He was an old man with a big smile and a bigger garden. Every morning, Maya watched him from her window. Mr. Green watered his bright red tomatoes and his tall yellow sunflowers. He always waved to Maya.

One sunny afternoon, Maya was playing in her yard. Her new red ball bounced over the fence and into Mr. Green’s garden. Oh no! Maya was shy and a little scared to ask for it back. She stood by the fence and looked at her lost ball near the tomato plants.

Mr. Green saw her. He came out of his house. “Is this your ball?” he asked with his kind smile.

Maya nodded. “Yes, I’m sorry,” she said softly.

“It’s no problem at all,” said Mr. Green. He picked up the red ball and gave it to her. Then, he picked a big, ripe tomato. “This is for you, too. A gift from my garden.”

Maya took the tomato. It was warm from the sun. “Thank you!” she said, feeling very happy.

From that day on, Maya wasn’t shy anymore. She and Mr. Green became good friends. They often talked over the fence. She learned that a friendly neighbor makes a home feel even better.

ترجمه فارسی

آقای گرین همسایه یک دختر کوچولو به نام مایا بود. او مردی سالخورده با لبخندی بزرگ و باغی بزرگ‌تر بود. هر روز صبح، مایا از پنجره‌اش او را تماشا می‌کرد. آقای گرین به گوجه‌فرنگی‌های قرمز روشن و گل‌های آفتابگردان زرد بلندش آب می‌داد. او همیشه برای مایا دست تکان می‌داد.

یک بعدازظهر آفتابی، مایا داشت در حیاطش بازی می‌کرد. توپ قرمز جدیدش از روی حصار پرید و وارد باغ آقای گرین شد. وای نه! مایا خجالتی بود و کمی می‌ترسید که توپش را پس بگیرد. او کنار حصار ایستاد و به توپ گم‌شده‌اش که نزدیک بوته‌های گوجه‌فرنگی بود نگاه کرد.

آقای گرین او را دید. او از خانه‌اش بیرون آمد. با لبخند مهربانش پرسید: “این توپ توست؟” مایا سر تکان داد. او به آرامی گفت: “بله، متاسفم.”

آقای گرین گفت: “اصلاً مشکلی نیست.” او توپ قرمز را برداشت و به مایا داد. سپس، یک گوجه‌فرنگی بزرگ و رسیده چید. “این هم برای تو. هدیه‌ای از باغ من.” مایا گوجه‌فرنگی را گرفت. از آفتاب گرم بود. او با احساس خوشحالی زیاد گفت: “ممنونم!”

از آن روز به بعد، مایا دیگر خجالتی نبود. او و آقای گرین دوستان خوبی شدند. آن‌ها اغلب از روی حصار با هم صحبت می‌کردند. مایا فهمید که یک همسایه مهربان باعث می‌شود خانه حس بهتری داشته باشد.

واژگان (Vocabulary 📚)

Vocabulary Table
Wordsمعنی
gardenباغ / باغچه
wateredآب داد
sunflowersگل‌های آفتابگردان
yardحیاط
bounced(توپ) پرید / جهید
fenceحصار / نرده
shyخجالتی
scaredترسیده
ripeرسیده (میوه)
giftهدیه
warmگرم
neighborهمسایه

📝Task 1: True or False

Are the sentences true or false?

Task 1

1 / 5

.Mr. Green had a small garden

2 / 5

.Maya watched Mr. Green water his plants in the evening

3 / 5

.Maya's new blue ball went into Mr. Green's garden

4 / 5

.Mr. Green gave Maya a big, ripe tomato

5 / 5

.Maya and Mr. Green became good friends

امتیاز شما

میانگین امتیازها 0%

0%

📝 Task 2: Fill in the blanks

Complete the sentences with the correct words.

Task 2

1 / 5

.________Mr. Green lived next door to a little girl named

2 / 5

.Maya's new red ball bounced over the __________ and into Mr. Green's garden

3 / 5

?__________Mr. Green asked Maya, "Is this your

4 / 5

.He picked a big, ripe __________ for Maya

5 / 5

.From that day on, Maya wasn't __________ anymore

امتیاز شما

میانگین امتیازها 0%

0%

💬 Discussion Question

How did Maya feel at the beginning of the story when her ball went into Mr. Green’s garden, and how did she feel at the end of the story? What changed?

در تلگرام
کانال ما را دنبال کنید!
در اینستاگرام
ما را دنبال کنید!

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

داستان کوتاه انگلیسی سطح مبتدی
A Surprise Letter
داستان کوتاه انگلیسی سطح پیشرفته
The Unexpected Guest at Midnight
داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط
A Confusing Message
داستان کوتاه انگلیسی سطح پیشرفته
A Choice Between Two Paths
داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط
The Unplanned Road Trip
داستان کوتاه انگلیسی سطح مبتدی
Asking for Directions

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

جستجو برای:
دسته‌ها
  • English Short Stories
  • آموزش زبان انگلیسی
  • رزومه تحصیلی
  • سطح پیشرفته
  • سطح مبتدی
  • سطح متوسط
نوشته‌های تازه
  • A Surprise Letter آذر 7, 1404
  • The Unexpected Guest at Midnight آذر 2, 1404
  • A Confusing Message آذر 1, 1404
  • A Choice Between Two Paths آبان 30, 1404
  • The Friendly Neighbor آبان 28, 1404

درباره ما

آماده‌ای برای یه آینده‌ی بهتر؟
انگیش یونی پرو کنارتونه تا مهارت‌های انگلیسی، مقاله‌نویسی و رزومه‌نویسی‌تون رو تقویت کنین، بهترین نسخه‌ی خودتون بشین و برای اپلای تحصیلی بدون استرس اقدام کنین.

مقالات آموزشی
  • English Short Stories (43)
  • آموزش زبان انگلیسی (43)
  • رزومه تحصیلی (2)
  • سطح پیشرفته (14)
  • سطح مبتدی (16)
  • سطح متوسط (13)
enamad
نماد اعتماد الکترونیکی
تمامی حقوق برای انگلیش یونی پرو محفوظ است.
ورود به سیستم ×

یازده + هفده =

ورود با کد یکبارمصرف
ارسال مجدد کد یکبار مصرف(00:30)
آیا حساب کاربری ندارید؟
ثبت نام

سه × سه =

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:30)
برگشت به صفحه ورود به سایت

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت