جستجو برای:
  • صفحه اصلی
  • زبان انگلیسی
    • دوره جامع MSRT+ حل نمونه سوالات
    • دوره طلایی زبان انگلیسی بزرگسالان
  • تقویت رزومه
    • مقاله نویسی با هوش مصنوعی
  • اپلای تحصیلی
  • درباره ما
 
englishunipro.com
  • صفحه اصلی
  • زبان انگلیسی
    • دوره جامع MSRT+ حل نمونه سوالات
    • دوره طلایی زبان انگلیسی بزرگسالان
  • تقویت رزومه
    • مقاله نویسی با هوش مصنوعی
  • اپلای تحصیلی
  • درباره ما
0
ورود / عضویت

بلاگ

englishunipro.comبلاگآموزش زبان انگلیسیEnglish Short Storiesسطح مبتدیLost and Found at the Park

Lost and Found at the Park

مهر 20, 1404
ارسال شده توسط h261442_ali
آموزش زبان انگلیسی ، English Short Stories ، سطح مبتدی
45 بازدید

برای شنیدن صدا روی نوار پخش زیر کلیک کنید

 It was a sunny Sunday morning. Emma put on her blue hat, grabbed her favorite book, and walked to the park near her home. Birds were singing, children were laughing, and the smell of fresh grass made her smile. She found a quiet bench under a big tree and started reading her book.

After a few minutes, she heard a soft sound — “Meow.” Emma looked down and saw a small gray kitten hiding under the bench. Its fur was dirty, and it looked scared.

“Oh, you poor thing!” she said gently. The kitten meowed again, and Emma slowly reached out her hand. To her surprise, the kitten walked to her and rubbed its head against her shoe.

Emma looked around but saw no one. She asked people nearby, “Is this your kitten?” Everyone shook their heads. Emma didn’t know what to do. She didn’t want to leave it alone.

She decided to take the kitten to the park office. The park worker smiled and said, “Yes! A little boy lost his kitten this morning. He was crying.”

Just then, a small boy ran in, his eyes full of hope. When he saw the kitten, he shouted, “Milo!” and hugged it tightly. The kitten purred happily.

The boy’s mother thanked Emma again and again. Emma smiled and said, “I’m just glad I found him.”

As she walked home, she felt light and happy. She had come to the park to read a story—but she ended up being part of one.

ترجمه فارسی

یکشنبه صبح آفتابی بود. اِما کلاه آبی‌اش را سر گذاشت، کتاب مورد علاقه‌اش را برداشت و به پارک نزدیک خانه‌اش قدم زد. پرندگان آواز می‌خواندند، بچه‌ها می‌خندیدند و بوی چمن تازه لبخندی به لبش آورد. او یک نیمکت دنج زیر درختی بزرگ پیدا کرد و شروع به خواندن کتابش کرد.

پس از چند دقیقه، صدای آرامی شنید – «میو». اِما پایین را نگاه کرد و یک بچه گربه خاکستری کوچک را دید که زیر نیمکت پنهان شده بود. خزش کثیف بود و ترسیده به نظر می‌رسید.

او به آرامی گفت: «اوه، طفلکی!» بچه گربه دوباره میو کرد و اِما به آرامی دستش را دراز کرد. در کمال تعجب او، بچه گربه به سمتش آمد و سرش را به کفش او مالید.

اِما به اطراف نگاه کرد اما کسی را ندید. او از مردم آن نزدیکی پرسید: «این بچه گربه مال شماست؟» همه سرشان را [به نشانه نه] تکان دادند. اِما نمی‌دانست چه کار کند. نمی‌خواست آن را تنها بگذارد.

او تصمیم گرفت بچه گربه را به دفتر پارک ببرد. کارمند پارک لبخند زد و گفت: «بله! امروز صبح پسر بچه‌ای بچه گربه‌اش را گم کرد. او داشت گریه می‌کرد.»

درست همان موقع، پسر کوچکی دوان دوان وارد شد، چشمانش پر از امید بود. وقتی بچه گربه را دید، فریاد زد: «میلو!» و آن را محکم در آغوش گرفت. بچه گربه با خوشحالی خرخر کرد.

مادر پسر بارها و بارها از اِما تشکر کرد. اِما لبخند زد و گفت: «من فقط خوشحالم که او را پیدا کردم.»

همانطور که به سمت خانه قدم می‌زد، احساس سبکی و خوشحالی می‌کرد. او به پارک آمده بود تا داستانی بخواند—اما در نهایت خودش بخشی از یک داستان شد.

واژگان (Vocabulary 📚)

Vocabulary Table
Wordsمعنی
parkپارک
benchنیمکت
kittenبچه گربه
scaredترسیده
gentlyبه آرامی / با ملایمت
lostگم کرده بود
cryingگریه می‌کرد
huggedبغل کرد
purredخرخر کرد (صدای گربه)
thankedتشکر کرد

📝Task 1: True or False

Are the sentences true or false?

Task 1

1 / 5

.Emma felt sad when she went back home

2 / 5

.The kitten belonged to a little boy

3 / 5

.Emma found the kitten near the playground

4 / 5

.The kitten was hiding under the bench

5 / 5

.Emma wore a red hat when she went to the park

امتیاز شما

میانگین امتیازها 0%

0%

📝 Task 2: Fill in the blanks

Complete the sentences with the correct words.

Task 2

1 / 5

.Emma went to the park on a __________ morning

2 / 5

.The kitten had dirty __________ and looked scared

3 / 5

?_______Emma asked people, “Is this your

4 / 5

.The park worker said a little boy had __________ his kitten that morning

5 / 5

.Emma said, “I’m just glad I __________ him

امتیاز شما

میانگین امتیازها 0%

0%

💬 Discussion Question

If you found a lost animal in the park, what would you do?

در تلگرام
کانال ما را دنبال کنید!
در اینستاگرام
ما را دنبال کنید!

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

داستان کوتاه انگلیسی سطح مبتدی
A Surprise Letter
داستان کوتاه انگلیسی سطح پیشرفته
The Unexpected Guest at Midnight
داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط
A Confusing Message
داستان کوتاه انگلیسی سطح پیشرفته
A Choice Between Two Paths
داستان کوتاه انگلیسی سطح مبتدی
The Friendly Neighbor
داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط
The Unplanned Road Trip

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

جستجو برای:
دسته‌ها
  • English Short Stories
  • آموزش زبان انگلیسی
  • رزومه تحصیلی
  • سطح پیشرفته
  • سطح مبتدی
  • سطح متوسط
نوشته‌های تازه
  • A Surprise Letter آذر 7, 1404
  • The Unexpected Guest at Midnight آذر 2, 1404
  • A Confusing Message آذر 1, 1404
  • A Choice Between Two Paths آبان 30, 1404
  • The Friendly Neighbor آبان 28, 1404

درباره ما

آماده‌ای برای یه آینده‌ی بهتر؟
انگیش یونی پرو کنارتونه تا مهارت‌های انگلیسی، مقاله‌نویسی و رزومه‌نویسی‌تون رو تقویت کنین، بهترین نسخه‌ی خودتون بشین و برای اپلای تحصیلی بدون استرس اقدام کنین.

مقالات آموزشی
  • English Short Stories (43)
  • آموزش زبان انگلیسی (43)
  • رزومه تحصیلی (2)
  • سطح پیشرفته (14)
  • سطح مبتدی (16)
  • سطح متوسط (13)
enamad
نماد اعتماد الکترونیکی
تمامی حقوق برای انگلیش یونی پرو محفوظ است.
ورود به سیستم ×

7 + سه =

ورود با کد یکبارمصرف
ارسال مجدد کد یکبار مصرف(00:30)
آیا حساب کاربری ندارید؟
ثبت نام

شانزده + پنج =

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:30)
برگشت به صفحه ورود به سایت

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت