جستجو برای:
  • صفحه اصلی
  • زبان انگلیسی
    • دوره جامع MSRT+ حل نمونه سوالات
    • دوره طلایی زبان انگلیسی بزرگسالان
  • تقویت رزومه
    • مقاله نویسی با هوش مصنوعی
  • اپلای تحصیلی
  • درباره ما
 
englishunipro.com
  • صفحه اصلی
  • زبان انگلیسی
    • دوره جامع MSRT+ حل نمونه سوالات
    • دوره طلایی زبان انگلیسی بزرگسالان
  • تقویت رزومه
    • مقاله نویسی با هوش مصنوعی
  • اپلای تحصیلی
  • درباره ما
0
ورود / عضویت

بلاگ

englishunipro.comبلاگآموزش زبان انگلیسیEnglish Short Storiesسطح متوسطA Power Cut During Dinner

A Power Cut During Dinner

مهر 10, 1404
ارسال شده توسط h261442_ali
آموزش زبان انگلیسی ، English Short Stories ، سطح متوسط
48 بازدید

برای شنیدن صدا روی نوار پخش زیر کلیک کنید

The rain was falling hard outside, tapping against the windows like impatient fingers. Inside the small apartment, Emma and her friends were laughing around the dinner table. The smell of pasta filled the air, and soft music played in the background. Everything felt warm and perfect—until suddenly, click! The lights went out.

“Great,” Emma said, holding her fork in the dark. “Now what?”

For a few seconds, silence covered the room. Then someone’s phone flashlight turned on, and the faces around the table looked both strange and funny in the sharp white light. The music had stopped, the oven was quiet, and the only sound was the storm outside.

At first, everyone complained. No Wi-Fi. No hot food. No light. But slowly, the mood began to change. One friend lit a candle, and its small golden glow made the room softer, almost magical. Another friend suggested telling ghost stories, and soon the group was laughing so hard that they almost forgot about the pasta getting cold.

When the power finally returned, the lights felt too bright, the music too loud, and the oven too noisy. Emma looked around and smiled. The magic was gone, but the memory would stay.

That night they learned something simple but unforgettable: sometimes, the best moments happen when the world suddenly stops.

ترجمه فارسی

باران شدیدی بیرون می‌بارید و مانند انگشتانی بی‌قرار به پنجره‌ها می‌کوبید. داخل آپارتمان کوچک، اِما و دوستانش دور میز شام می‌خندیدند. بوی پاستا فضا را پر کرده بود و موسیقی ملایمی در پس‌زمینه پخش می‌شد. همه‌چیز گرم و عالی به نظر می‌رسید—تا اینکه ناگهان، کلیک! برق رفت.

اِما در حالی که چنگالش را در تاریکی نگه داشته بود، گفت: «عالی شد. حالا چی؟»

برای چند ثانیه، سکوت اتاق را فرا گرفت. سپس چراغ قوه گوشی یک نفر روشن شد و چهره‌های دور میز در نور شدید سفید، هم عجیب و هم خنده‌دار به نظر می‌رسیدند. موسیقی قطع شده بود، فر خاموش بود، و تنها صدا، صدای طوفان بیرون بود.

در ابتدا، همه شکایت کردند. نه وای‌فای. نه غذای گرم. نه نور. اما کم‌کم، حال و هوا شروع به تغییر کرد. یکی از دوستان شمعی روشن کرد و درخشش طلایی کوچک آن، اتاق را لطیف‌تر، تقریباً جادویی کرد. دوست دیگری پیشنهاد کرد داستان‌های ارواح تعریف کنند، و طولی نکشید که گروه آنقدر بلند می‌خندیدند که تقریباً فراموش کردند پاستا دارد سرد می‌شود.

وقتی برق بالاخره برگشت، نورها بیش از حد روشن، موسیقی بیش از حد بلند، و فر بیش از حد پر سر و صدا به نظر می‌رسید. اِما به اطراف نگاه کرد و لبخند زد. جادو از بین رفته بود، اما خاطره‌اش می‌ماند.

آن شب آنها چیزی ساده اما فراموش‌نشدنی یاد گرفتند: گاهی اوقات، بهترین لحظات زمانی اتفاق می‌افتند که دنیا ناگهان متوقف می‌شود.

واژگان (Vocabulary 📚)

Vocabulary Table
Wordsمعنی
darkتاریکی / تاریک
silenceسکوت
phone flashlightچراغ قوه گوشی
power returnedبرق برگشت
lit a candleشمعی روشن کرد
golden glowدرخشش طلایی
magicalجادویی

📝Task 1: True or False

Are the sentences true or false?

Task 1

1 / 5

.When the power returned, everything felt louder and less special

2 / 5

.The friends used a candle to make the room feel warmer and magical

3 / 5

.At first, everyone was happy when the power cut happened

4 / 5

.Emma and her friends were eating pasta when the lights went out

5 / 5

.The story begins on a sunny evening

امتیاز شما

میانگین امتیازها 0%

0%

📝 Task 2: Fill in the blanks

Complete the sentences with the correct words.

Task 2

1 / 5

._______They learned that sometimes the best moments happen when the world suddenly

2 / 5

.The group started telling ______ stories and laughed a lot

3 / 5

.One friend lit a ______, and its golden glow filled the room

4 / 5

.The only sound in the room was the ______ outside

5 / 5

.The rain was falling ______ outside, tapping against the windows

امتیاز شما

میانگین امتیازها 0%

0%

💬 Discussion Question

Have you ever experienced a power cut? How did you and the people around you spend that time?

در تلگرام
کانال ما را دنبال کنید!
در اینستاگرام
ما را دنبال کنید!

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

داستان کوتاه انگلیسی سطح مبتدی
A Surprise Letter
داستان کوتاه انگلیسی سطح پیشرفته
The Unexpected Guest at Midnight
داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط
A Confusing Message
داستان کوتاه انگلیسی سطح پیشرفته
A Choice Between Two Paths
داستان کوتاه انگلیسی سطح مبتدی
The Friendly Neighbor
داستان کوتاه انگلیسی سطح متوسط
The Unplanned Road Trip

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

جستجو برای:
دسته‌ها
  • English Short Stories
  • آموزش زبان انگلیسی
  • رزومه تحصیلی
  • سطح پیشرفته
  • سطح مبتدی
  • سطح متوسط
نوشته‌های تازه
  • A Surprise Letter آذر 7, 1404
  • The Unexpected Guest at Midnight آذر 2, 1404
  • A Confusing Message آذر 1, 1404
  • A Choice Between Two Paths آبان 30, 1404
  • The Friendly Neighbor آبان 28, 1404

درباره ما

آماده‌ای برای یه آینده‌ی بهتر؟
انگیش یونی پرو کنارتونه تا مهارت‌های انگلیسی، مقاله‌نویسی و رزومه‌نویسی‌تون رو تقویت کنین، بهترین نسخه‌ی خودتون بشین و برای اپلای تحصیلی بدون استرس اقدام کنین.

مقالات آموزشی
  • English Short Stories (43)
  • آموزش زبان انگلیسی (43)
  • رزومه تحصیلی (2)
  • سطح پیشرفته (14)
  • سطح مبتدی (16)
  • سطح متوسط (13)
enamad
نماد اعتماد الکترونیکی
تمامی حقوق برای انگلیش یونی پرو محفوظ است.
ورود به سیستم ×

هفت + هفده =

ورود با کد یکبارمصرف
ارسال مجدد کد یکبار مصرف(00:30)
آیا حساب کاربری ندارید؟
ثبت نام

13 + شش =

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:30)
برگشت به صفحه ورود به سایت

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت